علیرضا و شیرین زبونی هاش
سلام نی نی های خوشگل
علیرضا هم مثل خیلی از شما نمی تونه خوب صحبت کنه در این جریان ما شیرین زبونی های زیادی ازش می بینیم یه روز یه برگه ی سفید بزرگی رو چسبوندم یه طرف دیوار اتاق مداد شمعی ها رو دادم بهش تا نقاشی بکشه من هم رفتم تا به کارهام برسم چشمتون روز بد نبینه برگشتم دیدم رو تلویزیون و میزش و کنترل نقاشی شده من هم در حالی که پاک می کردم با خنده گفتم دفعه ی بعد اگه رو تلویزیون نقاشی کنی می کشمت این قضیه گذشت تا صبح فردا وقتی از خواب بیدار شد چشمش که به برگه ی نقاشی روی دیوار خورد گفت:تبزون نناشی کنی بوبوشمت... من هم حسابی خنده ام گرفته بود اونو بغلم کردمو بوسیدم
آش شله زرد نذری رو هم خیلی دوست داره علیرضا می گفت بستنیه خیلی هم با اشتها می خورد تو همین ایام محرم بود که اولین بار ظرف ماست یا شله زردو خودش به تنهایی می خورد
و این هم یکی دیگه از شیطنت های علیرضارفته تو کاور رختخواب