هدیه خدا به مامان و بابا

تماشای فیلم

1393/8/25 15:46
نویسنده : مامانی
125 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم

دیشب سریال روزی روزگاری را با هم نگاه می کردیم  من داشتم کلاه تو را می بافتم

تو زل زده بودی به تلویزیون و انار می خوردی که عثمان در آب دریا  افتاده بود و تو مهیج

گفتی :"مامان عثمان افتاد تو آب"  شنیدن این جمله برای من خیلی جالب بود معلوم

بود که حسابی حواست به فیلم بوده عزیزم در حال حاضر کتاب یا فیلمی که می بینی

ساکت و آرام نیستی دوست داری خودت از داستان یا فیلم تعریف کنی امروز صبح که

داشتیم صبحانه می خوردیم خواستم ببینم چیزی از دیشب به یادت مانده ازتو پرسیدم

علیرضا دیشب عثمان کجا افتاده بود گفتی :" افتاد تو آب " عزیزم تو مرا پر از لذت زنده

بودن می کنی

هرزمانی که خواستم کشوی لباس ها را مرتب کنم تو دوست داشتی لباس بابایی را بپوشی

این هم یکی از شاهکار هایت

هیچ وقت به دوربین نگاه نمی کنی من در حد خودکشی تلاش می کنم که تو به دوربین

نگاه کنی وااااااااااااای از دست وروجک خودمشاکی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)