تماشای فیلم
سلام پسرم
دیشب سریال روزی روزگاری را با هم نگاه می کردیم من داشتم کلاه تو را می بافتم
تو زل زده بودی به تلویزیون و انار می خوردی که عثمان در آب دریا افتاده بود و تو مهیج
گفتی :"مامان عثمان افتاد تو آب" شنیدن این جمله برای من خیلی جالب بود معلوم
بود که حسابی حواست به فیلم بوده عزیزم در حال حاضر کتاب یا فیلمی که می بینی
ساکت و آرام نیستی دوست داری خودت از داستان یا فیلم تعریف کنی امروز صبح که
داشتیم صبحانه می خوردیم خواستم ببینم چیزی از دیشب به یادت مانده ازتو پرسیدم
علیرضا دیشب عثمان کجا افتاده بود گفتی :" افتاد تو آب " عزیزم تو مرا پر از لذت زنده
بودن می کنی
هرزمانی که خواستم کشوی لباس ها را مرتب کنم تو دوست داشتی لباس بابایی را بپوشی
این هم یکی از شاهکار هایت
هیچ وقت به دوربین نگاه نمی کنی من در حد خودکشی تلاش می کنم که تو به دوربین
نگاه کنی وااااااااااااای از دست وروجک خودم