هدیه خدا به مامان و بابا

پسرم میوه ی زندگی من

1394/10/4 23:42
نویسنده : مامانی
422 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

سلام پسرعزیزم مدتی است که برایت نمی نویسم البتهکمی شرمسارم و از شما عذرخواهی می کنم در اینمدت هم اتفاقات زیادی رخ داده که شیرین ترین آنسی و یک تیر ماه بوده تولد 3سالگیت مبارک من اینبالندگی را به شما تبریک می گویم به بهانه این روز قشنگ برایت سه چرخه و تبلت هدیه گرفتم فاءزه جون هم یه میز و صندلی که تصویرش را برایت می گذارم و شما هم خیلی خوشحال شده اید اتفاق قشنگ دیگر کوتاه شدن موهایت بوده بالاخره 10 آذر ماه ساعت 11شب توانستم موافقت بابا مهدی را جلب کنم خیلی دوست داشتم در آرایشگاه از شما فیلم بگیرم ولی می ترسیدم بابا تا صبح پشیمان شده خیلی سریع و ذوق زده خودم با قیچی کوتاه کردم بعد از کوتاه شدن موهایت رفته بودی جلوی آینه و گفتی "مامان شکل پسرها شدم ...شکل آقا مهدی " بیش از خودت من خوشحال بودم چون این اواخر خیلی اذیت می شدی و در حین شانه کردن موهایت گریه می کردی من هم جگرم قاچ قاچ می شد من هم در تنهایی خودم به یاد دردی که می کشیدی گریه می کردم خیلی ناراحتت بودم  پسرم ما از روستا به شهر آمدیم 5 ماهی در منزل آقای مقدم ساکن بودیم این چند ماه به باشگاه بازی و ورزش هم می رفتی به مربی گری آقای حبیب باقری آنجا خیلی شیرین و با نمک  و خیلی هم شاد و پر انرژی و کمی هم سر خود فقط اوایل به حرفهای مربی گوش می دادی ولی بعدها بیشتر بازیگوشی می کردی دوستان زیادی هم پیدا کرده بودی مثل فردین و ابوالفضل

بعد از 5ماه از آنجا به منزل عزیز گرجی اسباب کشی کردیم در آنجا هم شما عزیزان زیادی گرفتی مثل عزیز خوشگل که خودت نامش را گذاشته بودی عزیز گنده خیلی جالب بود خوب خیلی گنده هم بود ولی درست نبود بعد با توافق هم نامش را عزیز خوشگل گذاشتیم عزیز ملکی عزیز بسطامی و عزیز صحی و ... در این جا تو به مهد فرزانگان پویا رفتی زمانی که شبها زود و راحت می خوابی سرحال و با رغبت به مهد می روی در غیر این صورت گریان و بیزار هر روز صبح قبل از رفتن به مهد روی تاب می نشینیم و شعر هایی که یاد گرفتی را با هم مرور می کنیم تاب بازی را خیلی دوست داری

آقا گاو زور داره ......خانم گاو شیر داره

پر و پر و پر پروانه .....می پره تو آسمون

مرغ و آقا خروسه .....هی می کنن سروصدا

کتابهای جدید هم خریداری شد و همچنان عاشق کتاب خواندن و رفتن به کتاب خانه هستی تخیل و نمایش در بازی و رفتار و گفتارت تحسین برانگیز است این اواخر به دلیل اینکه به منزل عزیزملکی میروم حسابی به شما کم لطف شدم ولی شما تاجایی که در توان داری این خلا را پر می کنی و در همه حال می خواهی همه ی حواس و توجه من به شما باشد بگذار کمی بگویم که چطور این کار را می کنی در اتاق نشسته بودم پشت به من می کنی و می گویی مامان بگو کی با من کشتی می گیره من هم این جمله را تکرار می کنم آنوقت شما مثل یک شیر درنده به طرف من می آیید و می گویی "من " و به من حمله ور می شوید در آشپز خانه که هستم می گویید مامان بیا با هم صحبت کنیم می گویم چی بگیم شما می گویی بیا در مورد یخچال بعد تا من حرفی بزنم خودت رشته ی کلام را در دست می گیری و ادامه می دهی بعد می گویی حالا در مورد ظرفها و ....راستش مدتیست از زیادی حرف زدنت کلافه شده ام در واقع کم آورده ام شما بیش از هر کاری حرف می زنید دوست نداری من با کسی جز خودم همکلام شوم رو به روی صورتم قرار می گیری چشم میدوزی به چشم های من چانه ام را رو به صورتت و می گویی با من صحبت کن و یا با دستان کوچکت روی دهانم را می گیری که حرف نزنم جلوی تلویزیزیون قرار می گیری با با زاری از من می خواهی که برنامه ای نبینم کمی خودخواه شده ای .قرار می دهی  از گربه ی خانه ی عزیز ملکی بگویم که حسابی با هم دوست شده اید گربه را در آغوشت می گیری و من همچنان مضطرب که نکند گربه بر روی صورتت چنگ بیندازد هر شب خودت دندان هایت را مسواک می کنی طوری که بدون مسواک زدن نمی خوابی اگر من فراموش کنم شما به یادم می آوری فرشته ی کوچولوی من عاشقانه تو را دوست میدارم و منتظر پیشرفتهای بزرگ زندگیت هستم یک هفته ای از اصلاح موهایت نگذشته بود که عمو همه آن مقدار را هم از ته زد دعا می کنم تا عید موهایت کمی بلند شود آخه خیلی کوتاه شده

 

28 آذر 94

سلام پسرم

امشب ما به عیادت امیر علی رفته بودیم از روی مبل در حین بازی افتاد و دستش شکست در راه برگشت سوار بر موتور که بودیم به بابامهدی گفتی بابا واسم نی نی بخر بابا گفت چندتا نی نی می خوای گفتی 3 تا یکی میدم به مامان دو تا هم واسه خودم من گفتم نه نی نی گریه می کنه گفتی اگه گریه کرد من بهش می گم هیس گفتم اگه نی نی جیش داشته باشه می خوای چکار کنی ؟ گفتی می برمش دستشویی گفتم نی نی که نمی تونه خودش راه بره گفتی بغلش می کنم گفتم اسباب بازیهاتو می شکونه گفتی مواظبش هستم گفتم اسم نی نیت چیه ؟ گفتی ستیلا بعد ما هم فهمیدیم که شما آجی می خواهید

پارک عید 94

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)